loading...
اس ام اس
آخرین ارسال های انجمن
امیر بازدید : 961 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

متن های فاز دار درباره 22 بهمن

فيلم دهه فجر,دانلود فيلم دهه فجر,مشاهده فيلم دهه فجر,نسخه جديد فيلم دهه فجر,دانلود دهه فجر,فيلم دهه فجر,فيلم اکشن دهه فجر,فيلم کمدي دهه فجر,فيلم قشنگ دهه فجر,فيلم جديد دهه فجر,فيلم هاي  دهه فجر, پشت صحنه فيلم  دهه فجر,تصاوير فيلم دهه فجر,بازيگر فيلم  دهه فجر,تيتراژ فيلم دهه فجر,نقد فيلم دهه فجر,سوتي فيلم دهه فجر,دانلود فيلم  دهه فجر,فيلم قديمي دهه فجر,دانلود فيلم جذاب دهه فجر,دانلود زيرنويس دهه فجر,زيرنويس دهه فجر,دانلود فيلم هاليوودي دهه فجر,دانلود فيلم با کيفت720 دهه فجر,دانلود فيلم با کيفيت320 دهه فجر,دانلود فيلم با کيفيت پايين دهه فجر,دانلود فيلم با کيفيت بالا دهه فجر,دانلود فيلم کم حجم دهه فجر,دانلود فيلم ايراني دهه فجر,دانلود فيلم هندي دهه فجر,دانلود فيلم امريکايي دهه فجر,دانلود فيلم آلماني دهه فجر,دانلود زير نويس انگليسي فيلم دهه فجر,دانلود زير نويس فارسي فيلم  دهه فجر,اس ام اس دهه فجر,SMS دهه فجر,دانلود اس ام اس دهه فجر,اس ام اس جديد دهه فجر,تازه ترين اس ام اس دهه فجر,اس ام اس مناسبت دهه فجر,اس ام اس جديد دهه فجر,سئس دهه فجر,دانلود  دهه فجر,دانلود اس ام اس دهه فجر,دانلود کتاب  دهه فجر,دانلود کتاب موبايل دهه فجر,دانلود کتاب هاي  دهه فجر,دانلود برنامه اس ام اس دهه فجر,تصوير دهه فجر,بهترين تصوير دهه فجر,جديدترين تصوير دهه فجر,دانلود تصوير دهه فجر,مشاهده جديد ترين تصوير دهه فجر,عکس دهه فجر,تصوير جديد دهه فجر,تصوير اين ماه دهه فجر,اخبار جديد در باره دهه فجر,تصوير کيفيت دار دهه فجر,تصوير مينياتوري دهه فجر,کاريکاتور دهه فجر,دانلود تصوير هاي  دهه فجر,دانلود تصوير دهه فجر,عکس دهه فجر,

سکوت طاغوت شب و تابش دلفریب ماه و طنازی ستاره‏های دروغین، روی به عدم نهاد.
شام سیاه هجران به سر رسید و سپیده‏های وصل یاران، از افق ایران بردمید.
«مهرآباد»، با آغوشی پرمهر، با فرشی از گل‏های محمدی، میزبان مردی از جنس نور و از تبار یاس بود؛ مردی آسمانی و بزرگ، با اندیشه‏ای سبز و با کوله‏باری از محنت غربت بر دوش.
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‏آید
که از انفاس خوشش بوی کسی می‏آید
اینک، خیابان‏ها را با عطر و گلاب شسته‏ایم و کوچه‏ها را آذین بسته‏ایم؛ همای سعادت می‏آید و بهار را با دامن دامن سبزی و ترنم و طراوت به ارمغان می‏آورد…
خنکای نسیم خوش عطری از بهشت زهرا می‏وزد، بذر هدایت و نصرت در سینه‏های آسمانی می‏پاشد و سینه‏ها، روشن از کهکشان عشق می‏شود.
قلب‏ها در قفس سینه پرپر می‏زند و نفس‏ها به شماره می‏افتد و چشم‏های بی‏قرار و منتظر، به آسمان دوخته شده‏اند.
نبض زمان از حرکت بازمی‏ایستد و به تماشای شکوهِ روزگاری جاودانه می‏نشیند.
… مردی می‏آید؛ خسته از سال‏ها رنج فراق، با دلی پرامید و عزمی راسخ، با قدم‏هایی استوار و قامتی باصلابت و کوله‏باری از آزادی بر دوش.
می‏آید و چون خورشیدی تابان، بر سایه‏ی شوم ابلیس می‏تازد.
می‏آید و عَلَم فتح و پیروزی را افراشته می‏کند: «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ».
می‏آید و آسمان دل‏ها را، از زیورِ معرفت و ایمان لبریز می‏کند و ریشه‏ی ظلم و ستم و تباهی را، با روشنیِ نگاه مقتدرش می‏خشکاند.
می‏آید؛ با لب‏های تشنه‏ی دیدار، در پی عطش طولانی و سوزان هجران، از زلال حیات‏بخش حضورش سیراب شوند.
می‏آید؛ تا دمی مسیحایی و عصایی موسایی در دست پرچم و رهایی و پیروزی بر دوش.
آب زنید راه را هین که نگار می‏رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‏رسد

 

 

 

.

.

.

 

 

اینک، آغوش گشوده‏ایم تا به استقبال فجر آفرین بی بدیل نهضت برویم؛ مردی که وارث رسالت بود و مفسر راستین ولایت؛ حضورش قصیده‏ی بلند آزادی بود و شعر زیبای معرفت؛ سخنش، مرهمی بر دل‏های دردمندِ عاشق بود و پیکانی بر قلب ستم پیشگان؛ قلمش، ذوالفقاری بود بر فرق نفاق و کفر؛ و گام هایش، استوار بود و بت شکن. از تلالو نگاهش، امید شکوفه می‏زد و آرزو بال و پر می‏گشود.
امام، خورشید زادی بود که از نَفَسش سپیده می‏تراوید و از کلامش نور زندگانی می‏بارید؛ مردی که در قنوتش، قنات بزرگواری جاری بود.
«دهه‏ی فجر»، تجلی شکوهمند حماسه و سرافرازی ملتی است که در عصر اسارت انسان و در روزگار قحطی انسانیت، صفحه‏ای زرین در تاریخ حیات طیبه آدمی گشود و صلای خداخواهی، معنویت، آزادی، استقلال و اسلام خواهی را در گوش جان جهانیان طنین انداز کرد.
«دهه‏ی فجر»، یاد آور روزی است که آن سوار سرافراز از راه رسید و در حالی که پرچم هماره پیروز ولایت را به دست داشت، عرصه‏ی زمین و زمان را نور باران کرد. به راستی! او از دیار ایمان و یقین آمده بود؛ تا به حکومت ظلم و ظلمت پایان دهد.
روح خدا که قامت بر افراشته‏ی ولایت بود، لباس عزت و کرامت، بر اندام موزون ولایت پوشاند.
سلام خدا بر آن روح ریحان، خمینی بزرگ که همه عزت و کرامتش از خدا بود.

 

 

 

.

.

.

 

 

 

 

قسم به شکافتن نور، آن گاه که خورشید، جان سرخش را در طبق ایثار می‏نهد. قسم به تکه تکه شدن تاریکی، آن هنگام که «روز» از آغوش سرخ صبحگاه پیروزی متولّد می‏شود. قسم به «خون»، وقتی که به ستیزه بر می‏خیزد با شمشیر. قسم به انسان، وقتی که به مقام حقیقی خود ـ خلیفة الهی ـ باز می‏گردد و پروردگارش را به ذکر دوباره‏ی «احسن الخالقین» می‏خواند.
قسم به توفان، آن گاه که با هزاران جانِ به زلال حقیقت رسیده، می‏خروشد و خشمگنانه به تلاطم در می‏آید.
قسم به تلاطم، آن گاه که تزلزل می‏آفریند در دل کاخ‏ها و کاخ‏نشین‏ها.
قسم به «مرد»، آن گاه که مطمئن و آگاه، کتاب عشق را می‏بوسد، فریاد حماسه بر لب جاری می‏کند، و کفن حقیقت بر تن، پای در میدانگاه مبارزه می‏نهد.
قسم به عشق، قسم به عشق، آن گاه که دست انسان را می‏گیرد و می‏برد به اوج یقین و آن گاه شعله‏ور می‏شود در روح نیم جانِ یک ملت و آن‏گاه که حماسه را بر لب‏های عاشق جاری می‏سازد تا از انسان، نامی دوباره بسازد.
و قسم به نور، آن‏گاه که شکافته شود و تن زمخت تاریکی را، تکه تکه به بایگانی تاریخ بسپرد.
و قسم به حقیقت مردی که جهان را زیر پروبال ایمان خویش گرفت. و قسم بر بهمن جاودانِ خونین! «والفجر و لیالٍ عشر»!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2721
  • کل نظرات : 473
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2762
  • آی پی امروز : 61
  • آی پی دیروز : 162
  • بازدید امروز : 727
  • باردید دیروز : 1,358
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 727
  • بازدید ماه : 20,820
  • بازدید سال : 181,144
  • بازدید کلی : 11,893,039
  • test